رایانرایان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

رایان یکی یه دونه

رایان و دغدغه نخندیدن

1391/2/21 17:56
313 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

چند وقتیه نخندیدن رایان دغدغه ای شده که هر سه خانواده رو به خودش مشغول کرده

خانواده پدری مدعین که نوشون سنگین و متینه وبیخودی به هر چیزی نمیخنده

ولی خانواده مادریش میگن که اون اصلا خنده رو نیستش

 مادر و پدرش هم که هروز انواع و اقسام متدهای روز رو برای خندوندنش اجرا میکنن ولی اون یا از حرکاتشون تعجب میکنه

یا اینکه میترسه و دچاره اصطراب میشه

یا اینکه فکر میکنه دارن براش نمایش اجرا میکنن و واسه خودش تخمه میشکونه

و یا اصلا حواسش جای دیگستو انگار نه انگار که دارن خودشونو به آب و آتیش میزنن که شازده پسر یکمی لبخند بزنه

این مسئله رایان رو هم درگیر خودش کرد و اون شروع کرد به فکر کردن در این مورد که چطوری بتونه این معضل رو حل کنه

 

مطالعات زیادی رو در این رابطه انجام داد

توی جلسات و میزگردای زیادی شرکت کرد

هر روز میرفت جلوی آینه

و تمرین خندیدن میکرد

رایان در نهایت تصمیم گرفت

 از 13فروردین که قرار بره خونه بابا بزرگش و به تلافی سیزده بدری که بیرون نرفتن و تو خونه موندن با خنده های قشنگش دل اونا رو شاد کنه. اون توی راه همش این شعرو تو دلش میخوند:

الا ای رایان که خنده ات را قسطی کردی

طرف خودش را هم بکشد به او نمیخندی

تو را نگویم که بخندی به حرکاتش

لااقل الکی نیشت را باز کن بابت زحماتش

نه بدهی داری و نه خرج و مخارج و نه از این قبیل مشکلها

چیست راز و رمز این تحویل نگرفتن و ضایع کردنها

آخرین متدهای خندیدن را برایت اجرا میکنند

خودشان را برای جلب توجهت از جا میکنند

ولی تو انگار در یک فضای دیگری

دارای هزار سودا و یک سری

بخند عزیز عمو مگر قرارست قبضش را بدهی

تازه به نفع توست شرشان را از سر خود وا مینهی

نکشم به درازا این قصیده ام را

که گر تو بخندی جای دوری نمیرود به مولا 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مسافران آسمانی
16 فروردین 91 10:27
آخی...نگران خندیدنش نباشین ولی بهش نمیاد که خنده رو نباشه... ما هم یکی از نوه هامون همینطوریهکلا همیشه قسم خورده که نخنده... ممنون میشیم به ما هم سر بزنید...